جدید ترین اخبار موسیقی و سینما ایران و جهان

займ на карту срочно

محبوبترین مطالب از دیدگاه کاربران

مصاحبه ای با بیژن بیژنی

مصاحبه ای با بیژن بیژنی

پاپ موزیک –  «زاده مازندرانم. تا دوران دبیرستان را در مازندران در شهر بابل زندگی کردم. زمانی هم که دردبیرستان بودم به عنوان معلم خوشنویسی در دبیرستان‌ها درس می‌دادم. به دلیل اینکه شهرستان استادانی نداشت که من با آن‌ها کار کنم به ناگزیر راهی تهران شدم.

مصاحبه ای با بیژن بیژنی

زمانی که در بابل بودم از دو استادبزرگ خوشنویسی ایران که جزو بنیانگذاران انجمن خوشنویسان ایران بودند یعنی استاد سیدحسین واستاد سیدحسن می‌رخانی استفاده کردم. این دو استاد برای جامعه خوشنویسان ایران جایگاه خاصی دارند. به صورت مکاتبه‌ای از محضر این دو بزرگ چند سالی تعلیم گرفتم و بعد راهی تهران شدم. برای اینکه خوشنویسی را بتوانم بیشتر بیاموزم مدت یک سال شاگرد استاد غلامحسین امیرخانی شدم و روی آثارخوشنویسان قدیم هم مطالعاتی دارم. در زمانی هم که در شهرستان زندگی می‌کردم در نبود اساتید، ازکتابهایی که به خوشنویسان قدیم مربوط می‌شد هر آنچه از خوشنویسان قدیم به دست من می‌رسید رامورد مطالعه قرار می‌دادم. در‌‌ همان زمان هم به موسیقی خیلی علاقه‌مند بودم. موسیقی گل‌ها را گوش می‌کردم. در آن سال‌ها بهترین ساعات و اوقاتم را با رادیو می‌گذراندم. موسیقی گل‌ها هم که از رادیو پخش می‌شد در حقیقت موسیقی بالینی من بود. هنوز هم که هنوز است با‌‌ همان قوت و قدرت از آن موسیقی سخن می‌گویم چرا که موسیقی تاثیرگذاری بود و به دست نامداران موسیقی این سرزمین و اساتیدی نظیر روح الله خالقی، مرتضی خان محجوبی، جواد معروفی، استاد شهناز، کسائی و پایور و بسیاری از اساتید دیگر که تکنوازی‌هایشان از رادیو پخش می‌شد، ساخته می‌شد. صدای استاد بنان، شجریان و گلچین و بسیاری از صداهایی را که هنوز صداهای محبوب من هستند پیش زمینه‌ای شدند تا آرام آرام به موسیقی راه پیدا کنم. با این وجود موسیقی که برای من نوشته شد، به آن خاطر که دلم می‌خواست موسیقی برای جنس صدای من نوشته شود فضای دیگری دارد. من چندان به تقلید علاقه مندنبودم.» این جملات وصف حال هنرمند دوست داشتنی آواز و خوشنویسی ایرانی بیژن بیژنی است که در گفت‌و‌گویی از زبان خودش نقل شد.

  • با درود به شما در آغاز کلام درباره دوره‌های آموزشی که در آواز گذراندید و بیان آوازیتان سخن بگویید؟

مدتی در‌‌ همان سال‌های قبل از انقلاب با استاد پرویز مشکاتیان آشنا شدم که دوستی خیلی عمیقی بین ما ایجاد شد و تا لحظه مرگ استاد ادامه داشت. ایشان من را در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به زنده‌یاد رضوی سروستانی معرفی کرد. مدتی در کلاس ایشان بودم. مدتی هم در آموزشگاه چنگ در خدمت استاد ناصح‌پور بودم. در ‌‌نهایت به موسیقی رسیدم که خیلی از فضاهای آن ملهم از موسیقی ایرانی با چاشنی موسیقی کلاسیک شد. بیست و چند سال پیش که قطعه نوایی را خواندم خیلی از جوانان موسیقی ما نمی‌دانستند ظرفیت موسیقی بومی و محلی ما تا این حد است و بعد هم خیلی‌ها با موسیقی محلی آشنا شدند. اعتقاد من این است که موسیقی فولکلوری و محلی ما زبان حال ملت ماست و رنج‌ها و شادی‌هایی را اگر در دل تمام ترانه‌ها می‌بینید واگویه‌ای از فضاهای زندگی و موقعیت اقلیمیشان است در فرش، گلیم‌بافی و آداب و رسوم و موسیقی می‌توانیم این فضا را ببینیم.

  • درباره آلبوم‌هایتان سخن بگویید تا عزیزانی که گمان می‌کنند بیژن بیژنی کمکار است به اشتباه‌شان پی ببرند؟

اولین آلبوم موسیقی من عنوانش هست «افسانه سرزمین پدریم». ارسلان کامکار آهنگ‌ساز این کار بود که در سال ۱۳۶۷ منتشر شد. آن آلبوم برای ارکس‌تر سمفونیک تنظیم شد و شامل دو قطعه آوازی بود. یک قطعه را زنده‌یاد حسین سرشار خواند که ایران نام داشت. قطعه‌ای را هم که من اجرا کردم «شوریده دل» نام داشت که شعر آن کار از عطار بود و بخش‌های دیگر آن آلبوم برای موسیقی بی‌کلام تنظیم شده که بسیار قابل اعتناست. دومین آلبوم موسیقی من «نهان خانه دل» یا‌‌ همان نوایی معروف است که آهنگساز آن کار آقای دکتر کامبیز روشن‌روان است و در سال ۱۳۶۹ از طریق انتشارات سروش منتشر شد. سه قطعه آوازی در این آلبوم است که برای کوارتت زهی نوشته شد و نام آن‌ها به این شرح است: «دلدار من» با شعری از مولانا، «نوایی» برگرفته از موسیقی نواحی جنوب خراسان با شعر طبیب اصفهانی و «باغ من و بهار من» با شعر مولانا که از طریق انتشارات سروش منتشر شد. حدود یک سال بعد یعنی سال ۱۳۷۰ آلبوم دیگری از من منتشر شد به نام «آینه در آینه» که باز آهنگسازی کار را دکتر کامبیز روشن روان انجام داد که براساس شعر آینه در آینه سایه و شعری از مولانا ساخته شد، به علاوه یک تصنیف بختیاری با نام «دی بلال» با شعر باباطاهر و باز هم قطعه دیگری با شعر باباطاهر در این آلبوم وجود دارد. سال ۱۳۷۲ «کوچه»، کار دیگری بود که از من منتشر شد، با آهنگسازی استاد اسماعیل واثقی. در این آلبوم من ترانه‌هایی را اجرا کردم خاطره انگیز که مشهور‌ترین آن‌ها‌‌ همان «کوچه» فریدون مشیری است که به نوعی همه عشاق زمانه از گذشته‌ها تا به امروز از این کوچه عبور کرده‌اند. آن آلبوم با شعری از محمود مشفق آزاد تهرانی آغاز می‌شود. زبان نگاه سایه هم در آن کار هست. دو غزل هم از دکتر شفیعی کدکنی کار شده. آلبوم دیگری در سال ۷۳ از من منتشر شد با نام گل به دامن که آهنگساز آن کار پشنگ کامکار بود با تنظیم ارسلان کامکار. غزلی از حافظ را در آن کار خواندم به یاد پدر کامکار‌ها که از دنیا رفت. تصنیف «گل به دامن» بر اساس شعر فریدون مشیری هم در آن کار بود و تصنیفی هم از مولانا با نام «عاشق شدی‌ای دل سودات مبارک باد» در آن کار آمده است. در ‌‌نهایت پایان بخش این آلبوم قطعه‌ای است به نام «سفر به خیر» در ماهور که دکتر شفیعی کدکنی سروده‌اند. سال ۱۳۷۵ آلبوم موسیقی دیگری به نام «سیب سرخ خورشید» با آهنگسازی دکتر کامبیز روشن روان به بازار آمد و در آن دو قطعه از حضرت مولانا و شعری از سهراب و فریدون مشیری خیلی مفصل برای ارکس‌تر سمفونیک تنظیم شد. سال ۷۵ آلبوم دیگری با نام «رویای رنگین» با آهنگسازی دکتر محمد سریر کار کردم که شروعش با یک قطعه محلی مازندرانی و با شعر فریدون مشیری است. شاعرانی مثل حمید مصدق و شمس لنگرودی و… در این کار بودند. سال ۷۷ آلبوم دیگری با عنوان «صدای شاعر» با آهنگسازی دکتر روشن روان از من منتشر شد. سال ۷۹ تصمیم گرفتیم آلبومی را منتشر کنیم که تماما از موسیقی محلی و بومی ایران مایه گرفته باشد. عنوانش شد «ایران زمین» با موسیقی کردی، آذربایجانی، بلوچ، مازندران، بوشهر، لرستان، گیلان و خراسانی. ۸تصنیف با ویژگی‌هایی که سازهای هر کدام از مناطق با خود دارند. در سال ۸۰ آلبوم دیگری به نام پرواز با آهنگسازی دکتر روشن روان منتشر شد. سال ۸۱ ما همین پرواز را که یک سوئیت سمفونیک ایرانی است با ارکس‌تر فیلارمونیک لندن در سالن رویال فستیوال هال اجرا کردیم. نهایتا سال ۱۳۸۳ آلبوم موسیقی با عنوان «چهار فصل» باز بر اساس موسیقی نواحی ایران با آهنگسازی استاد اسماعیل تهرانی کار شد. سال ۱۳۸۵ آلبومی را منتشر کردیم با عنوان «مژده باران» با آهنگسازی دکتر کامبیز روشن روان که بر اساس شعرهایی از دکتر امیرحسن سعیدی و سیمین بهبهانی و آقای ابتهاج و دکتر کاشانی و فریدون مشیری تصنیف و تنظیم کردند. سال ۱۳۸۸ آلبوم موسیقی «آفتاب خوبان» به پاس هشتصدمین سال تولد مولانا منتشر کردیم که آهنگسازی‌اش را اسماعیل واثقی انجام داد که با سه سال تاخیر منتشر شد. سال ۱۳۹۰ آلبوم موسیقی با نام حرفی دیگر با آهنگ‌سازی محمد جواد ضرابیان ساخته شد و در سال ۹۳ به انتشار رسید. شعرهایی از آقای ابتهاج، رهی معیری، سیمین بهبهانی، حسین منزوی و عبید زاکانی در این آلبوم بود. این کارنامه آلبوم‌های من است.

  • به نظر شما چرا عدهای با این کارنامه پر و پیمان گمان می‌کنند شما کم کارید؟

بیشتر مشکلاتی که در این حوزه با آن مواجه هستیم به هنرمند ربطی ندارد. این را ناشر باید کار کند. اصولا اگر ما در ایران شاهکار هم بیافرینیم خیلی به گوش مردم نمی‌رسد. من با اینکه خودم از خانواده تلویزیون و بازنشسته تلویزیون هستم اما مهر‌ها به بنده کم است. شاید هم سلیقه تهیه‌کننده‌ها کارهای مرا نپسندند. من بنا به مد روز تصنیف یا موسیقی کار نکرده‌ام و هیچ وقت هم این کار را نخواهم کرد.

  • رمز مانایی یک اثر به نظر خودتان در چیست؟ شمایی که تلاش کرده‌اید کارهایی ماندگار تولید کنید و به حق با تمام کمبود‌ها برخی از کار‌هایتان به خوبی در حافظه موسیقایی مردم ثبت شده چه المان‌هایی را برای رسیدن به این هدف لازم می‌دانید؟

در این مورد شبی را به یاد می‌آورم که کتاب استاد فخرالدینی رونمایی شد. باید گفت آدمی که۵۰ سال در قلمرو موسیقی می‌ماند و آثار بدیع و زیبایی را هم خلق می‌‌کند دیگر به روزمرگی فکر نمی‌کند. او به خلق آثاری فکر می‌کند که بتوانند در حافظه شنیداری مردم بمانند. ممکن است همه کارهای یک هنرمند همگی شاهکار از آب در نیایند و بنا هم نیست چنان باشد. شما می‌بینید قطعات استثنایی و زیبایی در کارهای استاد بنان وجود دارد اما مردم می‌گویند «الهه ناز». خود استاد بنان این تصنیف را آنقدر دوست نداشت و حالا گزینش مردم این است. ولی اینکه خود من این همه کار کرده‌ام ولی مردم «نوایی» را امضای من می‌دانند بحث دیگری است. البته خود من هم این قطعه را خیلی دوست دارم ولی قطعات دیگری را هم اجرا کرده‌ام که اگر پخش می‌شد خیلی محبوب مردم می‌شد. مثلا در یک آلبومی که رادیو پخش می‌کند از مجموع ۸ قطعه تنها دو تا را پخش و بقیه را قصابی می‌کند. اگر من کاری با استاد روشن روان انجام داده‌ام تمام آن آلبوم را ایشان ساخته اما چرا فقط دو قطعه پخش می‌شود؟ چرا بقیه مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد؟ این‌ها سوالاتی هستند که هنوز هم برایشان پاسخی در خورد نیافته‌ام.

  • قبل از این آیا تجربه تبلیغ برای کار‌هایتان و شنیده شدن آن‌ها را داشتید؟

بله. زمانی که خودم در انتشارات سروش در بخش گرافیک کار می‌کردم همه کارهای من یک تیزر تلویزیونی داشت. نهان خانه دل، آینه درآینه، سیب سرخ خورشید و ایران زمین همگی تیزرهای تلویزیونی و تیراژهای خیلی موفقی داشت.

  • معضلات دست و پا گیر موسیقی که عرصه را برای امثال بیژنی‌ها تنگ کرده‌اند، از چه جنسی هستند؟

الان وضعیت موسیقی در هاله‌ای از ابهام است. یک موسیقی که ساخته می‌شود از نظر انتخاب شعر، تا ضبط و انتشار و طراحی و گرافیک اگر خیلی خوب پیش برود یک سال طول می‌کشد. شما که خودتان علاقه‌مند موسیقی هستید اگر کارهایی را برای شما پخش کنم می‌گویید چه حیف که قطعات زیبایی نوشته و ساخته شد اما ما آن‌ها را نشنیدیم. این بر می‌گردد به پخش و به صاحبان آثار. شما اگر در سایت‌ها نگاه کنید شرکت‌هایی دارند آلبوم‌های مرا بدون اجازه می‌فروشند. بدون اجرای حقوق کپی رایت.

گاهی دو تا سه سال طول می‌کشد تا یک آلبوم منتشر شود. برای اینکه باید پشت آن آثار یک تفکر باشد. باید یک اندیشه نابی باشد تا شما بتوانید کارهای بدیعی به وجود آورید. شما با غزل‌های سایه، خانم بهبهانی، مشیری و دیگران نمی‌توانید شوخی کنید. بسیاری از این نامداران کسانی‌اند که موسیقی را خوب می‌شناسند. باید تصنیفی روی این کار‌ها نوشته شود که تلفیق درستی ایجاد شود و آهنگساز درک درستی از آن اشعار داشته باشد و برای همین است که خلق چنین آثاری کار دشوار و زمان بری است. ما این زمان را به جان می‌خریم تا کاری بیرون بیاید که در خور اعتنا و در شأن فرهنگ و هنر سرزمین ما باشد. من اینگونه نگاه کرده‌ام.

  • در مورد هنر دیگرتان یعنی خوشنویسی هم عده‌ای گلایه دارند که شما کم کار هستید. در این باره چه نظریدارید؟

ما که دستگاه فتوکپی نیستیم. شما آثار ما را ندیده‌اید، ما هم که نمی‌توانیم هر کاری که می‌کنیم بیاییم کنار پنجره و داد و هوار کنیم که مردم بیایید ببینید ما چه کرده‌ایم. این وظیفه رسانه‌هاست که زندگی هنرمندان را به تصویر بکشند و کارهای قابل اعتنای آن‌ها را بگویند. شما می‌بینید که بعد از ۹۰ سال از عمر آقای شهیدی هنوز از ایشان تجلیل می‌کنند. حتما کارهای ایشان از آغاز تا امروز کارهایی بوده که در خاطره شنیداری مردم مانده که اینگونه با احترام به ایشان نگاه می‌کنند. اینگونه نیست که اگر هفته‌ای یا ماهی یک آلبوم از من منتشر شود این خوب است. اینگونه نیست. باید هر کاری وقتی منتشر می‌شود اجازه دهند که کار جا بیفتد و روزنامه نگارانی مانند شما خبررسانی کنند و بنویسند.

  • در این شرایط آیا منزوی بودن تنها راه چاره است؟ به نظرم می‌رسد شما دل پر گله‌ای دارید….

ما منزوی نیستیم، خسته‌ایم از این شرایط روزگار. آخر نفهمیدیم موسیقی حرام است یا حلال. اعتراض از این است که وضعیت هنر نباید اینگونه باشد. گاهی هم هنرمندان نمی‌خواهند با بوق و کرنا آثارشان را به گوش مردم برسانند. حداقل من در کار خودم هیچ‌گاه اینگونه نبوده‌ام. فکر می‌کنم فروتنی جزو بخش‌هایی از کار و شخصیت من است. من کارم را می‌کنم. دیگرانی هستند که باید کار را معرفی کنند، کار را بشنوند و پیرامون آن صحبت کنند. هنرمند نباید پای کار خودش بلندگو شود. شما تمام این کار‌ها را بشنوید و ببینید کارهایی را که با بزرگانم انجام داده‌ام کارهای عمیقی‌اند و برایشان کار شده.

  • بیژن بیژنی به عنوان یک هنرمند با کارهای عمیق و ریشه دار به شعر بسیار اهمیت می‌دهد. چگونه می‌شود که کاری مثل نوایی تا این حد می‌ماند اما بسیاری از کارهایی که آن‌ها هم از شعرهای فاخر استفاده می‌کنند به‌‌ همان سرعتی که می‌آیند از ذهن‌ها پاک می‌شوند؟

به طرف اشعار خاطره انگیزی رفتم که هنوز هم که هنوز است مردم با آن شعر‌ها زندگی می‌کنند. آن خاطرات را به تصویر کشیدن و موسیقایی کردن کار هر کسی نیست. باید یک موسیقی در شأن مولانا و حافظ باشد. آهنگساز باید درک درستی داشته باشد که چه چیزی را روی صدای خواننده بگذارد تا به ادبیاتی که در قله تکیه کرده برسد و بتوانیم با زبان آواز و موسیقی هر آنچه هست را با درخشش بیشتری عرضه کنیم. این‌ها دغدغه‌های من است ولی ما به لحاظ تهیه کنندگی مشکل داریم و در ‌‌نهایت شاهکار هم بیافرینید بسیاری از تهیه‌کننده‌ها در این عوالم نیستند که بیایند روی کارهای اساسی سرمایه بگذارند و کاری خلق شود که بتواند ورقی بر اوراق فرهنگ این مملکت بیفزاید. بیشتر آن‌ها آدم‌های معمولی هستند. اصلا احاطه‌ای به موسیقی ندارند. این را بار‌ها دیده‌ام. برای همین است که خیلی از بزرگان موسیقی ما در گوشه‌ای دچار افسردگی شده‌اند. گاهی خواننده هم باید آواز کار را بخواند هم شعرش را انتخاب کند هم سرمایه گذاری کند و هزینه ارکس‌تر و استودیو و شاعر را بدهد. چه باید کرد؟ ما هم که تازه به دوران رسیده نیستیم. از دوازده سالگی کار هنری کرده‌ام. این کار آنهایی است که بتوانند به این آثار بپردازند و به این هنرمندان توجه کنند. موسیقی باید شنیده شود. موسیقی ضبط نمی‌شود که در بایگانی بماند. هنر دیگری را هم که من کار کرده‌ام باید کتاب شود یا در نمایشگاه‌ها عرضه شود. آن کار را هم کردم. چندین نمایشگاه در داخل و خارج از کشور داشته‌ام.

  • درباره کتاب «نای و نی» که در حوزه خوشنویسی از شما وارد بازار نشر شده هم سخن بگویید. گویا نامبزرگانی در آن کار آمده است؟

بله. من پیشنهاد می‌کنم کتاب «نای و نی» را که از من منتشر شد تورق کنید. یادداشت‌هایی از آقای احمد شاملو و خانم سیمین بهبهانی، استاد شجریان، استاد آیدین آغداشلو، استادروشن روان، محمد سریر، زنده یاد نادر ابراهیمی و سیدعلی صالحی، بر کار من و کتاب من در سال‌های مختلف وجود دارد که من همه آن‌ها را یکجا در این کتاب آورده‌ام. تنها یادداشتی که آقای شاملو بر خوشنویسی دارد بر کار من نوشته است. این خود برای من افتخاری است. ورق بزنید و انتخاب شعر من را نگاه کنید.
باید بگویم این‌ها برای نسل شما نادیده ماند. اگر ورق بزنید و تماشا کنید خواهید دید ما چقدر کار کرده‌ایم و آرام ننشسته‌ایم. به قول اقبال لاهوری که می‌گوید: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست. ما تا آنجا که توان داشته‌ایم کار کرده‌ایم. من هر روز به این فکر می‌کنم که بتوانیم آثاری را به وجود بیاوریم که بتواند در حافظه شنیداری و تجسمی مردم بماند. این کاری است که من بلدم. خدا را شکر تا به حال من نتایج کارم را گرفته‌ام. ولی الان که موسیقی در یک هاله‌ای از ابهام و وضعیت این‌چنینی قرار گرفته چگونه شما می‌توانید دست به خلق آثاری مثل سینما بزنید. سرمایه‌گذار وجود ندارد. کار موسیقی انفرادی نیست. بر خلاف کار خوشنویسی که من در خلوت خودم می‌توانم کتاب‌ها و دیوان‌ها را ورق بزنم و بنشینم آثاری را روی کاغذ خلق کنم. برای همین است که هر آلبومی با خون دل ما آرایش پیدا می‌کند تا منتشر شود. این‌ها نکته‌هایی است که به ذهن من می‌رسد و باید بگویم. من مایلم آلبوم‌هایم را گوش کنید. آن موقع با هم حرف‌ها خواهیم داشت. این‌ها همه آن مسیری است که ما از آن‌ها عبور کرده‌ایم و هنوز هم که هنوز است به این فکر نمی‌کنم که تند تند کاری از من منتشر شود. به اعتقاد من آدمی باید به گونه‌ای کار کند که در قلمرو فعالیت خودش خاصه در هنر کارهایی ارایه دهد تا به راز ماندگاری برسد. من بیشتر به این می‌اندیشم که کارهایی را به وجود بیاورم که ارزشمند و زبان حال مردمان سرزمین ما باشد.

“رضا نامجو”

خبرنامه:
با عضویت در خبرنامه پاپ موزیک همیشه بروز باشید.
ایمیل خود را بدون www وارد کنید!

ارسال دیدگاه: