مصاحبه صفاریان پیرامون کنسرت چاووشی و احتمال برگزاری
اخبار موسیقی – بهروز صفاریان یکی از معدود تنظیم کننده های شناخته شده ایران است که سالها است شهرتش از محدوده اهالی و مخاطبان حرفه ای موسیقی فراتر رفته و تقریبا همه دنبال کنندگان موسیقی پاپ او را می شناسند. از نسل اولی های پاپ بعد از انقلاب است و در همان ابتدای کار، فعالیتش را با چهره هایی مثل شادمهر عقیلی ، محمد اصفهانی و خیلی های دیگر آغاز کرد و این روزها هم مشغول کار روی آلبوم جدید محسن چاوشی است. در تمام این سالها در عرصه موسیقی حضور داشته و همیشه هم با بهترین ها کار کرده. همین به خودی خود نشان دهنده این است که هوش بالایی دارد که توانسته در آشفته بازار موسیقی ایران ثابت قدم بماند. با او به گفتگو نشستیم تا ناگفته هایش در تمام این سالها را از زبان خودش بشنویم. نا گفته هایی از مشکلات و معضلات موسیقی امروز، آلبوم و کنسرت محسن چاوشی و خیلی حرف های دیگر.
مصاحبه صفاریان پیرامون کنسرت چاووشی و احتمال برگزاری
تقریبا با هر سه نسل خوانندگان پاپ ایران همکاری داشتهای. این همکاری عموما با بهترینهای هر دوره انجام شده و بخشی از موفقیت اثر هم در گرو نام بهروز صفاریان بوده است. با این وجود، چند سالی کم کار شدی و حالا دوباره چند وقتی است که نام تو را زیادی می شنویم.
به جرات میگویم که در طول این سالها، هیچ روز، هفته و یا ماه را بدون فعالیت مرتبط با موسیقی نگذراندهام. موسیقی همواره دغدعه من بوده و هست و همیشه به این فکر کردهام که در مارکت داخلی آن پیشرفت کنم. اگر بخواهم به طور کلی و با در نظر گرفتن تمامی جوانب به این سوال جواب بدهم، باید بگویم که شغل من همیشه اقتضا کرده است که آدم پشت صحنه باشم. از روز اولی که وارد این کار شدم، میدانستم که قرار نیست مثل یک خواننده بزرگ شوم و در رابطه با من صحبت شود. علاوه بر این، مسئلهی تکرار و حفظ کیفیت کار هم وجود دارد. من وقتی به سراغ یک پروژهی جدید میروم، آن را حاصل چندین فکر و ایدهی نوین میدانم. این فکر حاصل مطالعه، زمان، کار تیمی، استفاده از استعدادهای جدید و البته چندین پارامتر دیگر است. من به عنوان یک هنرمند، وقتی درگیر یک پروژه میشوم تمامی توانم را میگذارم و برای بازیابی دوبارهی این توان و به طور کل ایدههای جدید، به زمان احتیاج دارم. در واقع تعالی یک اثر هنری در آن است که سازندهی آن، به فکر رسیدن به پلههای بالاتر و پیشرفت در کار باشد. به خوانندههای مطرحی که تا به حال با آنها کار کردهام نگاه کنید. مردم شادمهر عقیلی، فریدون اسرایی و محمد اصفهانی را دوست داشته و دارند، زیرا کار خواننده با من آهنگساز متفاوت است. من قویا معتقدم، خوانندههایی که در طول این سالها با آنها همکاری کردهام، کمتر تفاوتی با روزهای اول خود کردهاند. در واقع خواننده با همین فرم و ظاهر پذیرفته میشود؛ اما من به عنوان تنظیم کننده نیاز دارم تا همواره کار خودم را تغییر دهم و به سطوح بالاتری ببرم. موفقترین خوانندهای که تا به امروز با او همکاری داشتهام، شادمهر عقیلی است. شادمهر کارش را متفاوت آغاز کرد و همین تفاوت، مخاطبان بسیاری برایش دست و پا کرد. او با یک آغاز خوب، کار خودش را انجام داد و در ادامه نیاز به تغییر چندانی ندارد؛ زیرا مخاطب این را از او نمیخواهد. من مثل شادمهر و یا خوانندههای مشابه او نیستم؛ من باید تغییر کنم و همواره کار متفاوتی ارائه دهم. بهروز صفاریان را افراد حاضر در مارکت داخلی موسیقی میشناسند؛ اما نهایتا این افراد نیستند که محبوبیت عمومی یک هنرمند را تضمین میکنند. اثر باید توسط مخاطب عام شنیده و تائید شود تا خواننده به عنوان یک هنرمند موفق شناخته شود. به طور کل و به عنوان جمعبندی، تصور میکنم که علت این غیبتهای گاه و بیگاه در نظر عموم، و نه اشخاص حاضر در مارکت، این بود که من هرگز به دنبال تکرار مکررات نبودم. همواره دوست داشتم و دارم تا کار متفاوتی انجام دهم و همین مسئله، زمان میطلبد. البته کارهایی هم بصورت تک ترک بوده که در این بین انجام شده و بسیار موفق بوده.
یعنی قبول نداری که چند سالی حضورت کمرنگ تر از سابق شده بود؟
همانطور که پیش از این گفتم، انجام کارهای جدید پروسهی زمانبری محسوب میشود. یافتن استعدادهای جدید، تنظیمهای جدید، ملودیهای جدید و … همه و همه وقتگیر هستند. چند وقت پیش با یکی از همکارانم که در خارج از کشور زندگی می کند صحبت می کردم. نکتهی جالبی که از تجربهی کاری او متوجه شدم آن بود که در حال حاضر، خیلی از موسیقی های مطرح جهان در پروسهی کاری کمتر از یک روز به پایان میرسند. در واقع ساخت، تنظیم و به طور کل تمامی کارهای مرتبط با یک آهنگ در یک استودیو حرفهای، با تخصصی که دارند در کمتر از یک روز به سرانجام میرسد. چهره هایی مثل سم اسمیت، اریک بنت و امثالهم در حال حاضر در چنین شرایط و محیطی کار میکنند؛ اما با این حال عرضهی یک آلبوم رسمی از سوی آنها۲ تا ۴ سال زمان میبرد. با وجود تفاوت شرایط، اما فرم کاری در داخل کشور برای من نیز بیشباهت به مارکت آمریکا نیست. من حس میکنم که ۱۵ سال پیش، به سقف بازار موسیقی کشورمان رسیدم و حال برای بالا بردن این سقف و کنار گذاشتن محدودیتها، نیاز به زمان بیشتری دارم. به نوعی رقابت اصلی من با شخص خودم شکل گرفته و به همین سبب، انجام کارها دشوارتر از گذشته است. من امروز میبینم جریانی که ما سالها پیش به همراه روزبه بمانی در کلام موسیقی ایران ایجاد کردیم، همچنان متداول هست و عموم فعالان موسیقی با همان جریان موسیقی در حال حرکت هستند. این مسئله فقط در بعد کلام خلاصه نمیشود. برای مثال خوانندهی مثل علی لهراسبی و یاخیلی از نوازنده های چیرهدست ، از همان جریانهای متفاوت ابتدای کار برخواستند. به همین جهت من امروز در موسیقی ایران، رشتههایی از کلام و آوای موسیقی خودم را جاری میبینم. به نظرم آخرین تکهی پازل که توسط ما کامل شد و موسیقی پاپ ایران نبود آن را احساس میکرد، ساخت موزیک ویدئو و ویدئو کلیپ برای ترانهها بود. خوشبختانه به بهانهی جشنواره ققنوس این کار را هم انجام دادیم و به آن رسمیت بخشیدیم. به نظرم در حال حاضر، تنظیمها و جنس آنها به شدت با آنچه در مارکت بینالمللی وجود دارد متفاوت است و همین مسئله، بعد موسیقایی ترانهها را تا حد زیادی تحت الشعاع قرار میدهد.
این مسئله به دغدغهی بسیاری مهمی برای اهالی موسیقی بدل شده است. مفهوم تنظیمکننده در موسیقی امروز ایران بسیار با معیارهای جهانی آن تفاوت دارد. تنظیمکننده در فرم ایدهآل خود به سازها تسلط دارد و به خوبی موسیقی را برای گوش شنونده آماده میکند. اما خب تنظیمکنندههای داخل عموما کارهای خود را به سمپلینگ و تکنیکهای مشابه محدود کرده و میکنند. البته باید گفت که کیفیت همین کارها هم طی یکی دو سال اخیر پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است.
ببیند من منکر زحمت افرادی که به این شکل موسیقی کار میکنند نمیشوم. در واقع این فرم از موسیقی الکترونیک، زحمتهای خاص خود را دارد و برای رسیدن به فرم ایدهآل آن باید بسیار تلاش کرد. اما مسئله اینجاست که این فرم از موسیقی و تلفیق آن با صداها و دیگر المانهای صوتی باید از بدنهی موسیقی پاپ تفکیک شود. در واقع من معتقدم که موسیقی در این فرم و تلفیق آن با پاپ تا جایی که در چهارچوب استاندار خودش بماند، بسیار هم شایسته است و جزو موسیقی مدرن و امروزی ما محسوب میشود.
البته موسیقی الکترونیک و دی جی موزیک را باید از یکدیگر تفکیک کنیم ،هر موزیکی که با نرم افزارها تولید شود موسیقی الکترونیک محسوب نمی شود. خیلی از قطعاتی که این روزها می شنویم قواعد موسیقی الکترونیک را ندارند و بیشتر برای استفاده در کلاب ها است و امروز ه در جامعه ما به نام موسیقیالکترونیک شناخته می شوند… ما در موسیقی الکترونیک می توانیم در هر سبک و سیاقی کار کنیم و این درست نیست که موسیقی الکترونیک فقط با این استایلی که این روزها مشاهده می کنیم شناخته شود.
اما بسیاری معتقدند که موسیقی الکترونیکی که در حال حاضر در ایران تولید میشود میتواند به جهانی شدن موسیقی ما کمک کند.
متاسفانه موسیقی الکترونیک در ایران شدیدا درگیر تکرار است. هاوس، ترنس و سبکهای از این دست در سراسر جهان هوادارانی دارند و این مسئله غیرقابل انکار است. اما اگر به نمونههای موفق در مارکت جهانی نگاه کنیم، خواهیم دید که تنوع آثار به شدت بالاتر از نمونههای داخلی به نظر میرسد. در میان هنرمندهای داخلی، متاسفانه یک خط فکری مشخص در رابطه با این ژانر شکل گرفته و نهایتا همه در یک چهارچوب مشخص کار میکنند. در حال حاضر هنرمندهای خوش قریحهی بسیاری چون امید محرمزاده را میشناسم که با لیبلهای مطرح جهان همکاری داشته است؛ اما این همکاری در یک مقیاس بزرگ، تنها برای شروع مناسب به نظر میرسد. برای اینکه در هر فرمی جهانی شویم، باید محکمتر قدم برداریم. ای کاش که موسیقی پاپ ایران هم بهمانند سینما از لحاظ ساختار و مفهوم به جهانیان شناسانده شود، نه صرفا با تکنیک های اجرایی سافتور و پلاگین ها .در واقع ما باید موسیقی خود را با لباسی از جنس پاپ بومیشده به آن سوی مرزها ارائه کنیم.
متاسفانه یا خوشبختانه موسیقی ایران چندان فرم و چهارچوب خاصی ندارد و موفقیت و عدم موفقیت یک شخص در آن بیشتر یک مسئله غریزی محسوب میشود.
بله، این مسئله کاملا درست است. اگر امروز از افرادی که در موسیقی ایران به موفقیت رسیدهاند در رابطه با علل موفقیت آنها سوال کنید، ۹۵ درصد آنها توضیح خاصی راجع به علل موفقیت خود ندارند و یا اگر هم داشته باشند تنها توجیه وقایع خواهد بود. در این میان فقط ۵ درصد از هنرمندان و خصوصا خوانندهها هستند که شرایط جامعه را بررسی میکنند و با توجه به آن تصمیم درست را در رابطه با ارائهی آثار خود میگیرند. همین مسئله و این سیستم کلی کار، باعث میشود تا خوانندهها شدیدا به تکرار بیافتند و یک مسیر ثابت را برای بازه زمانی معینی تکرار کنند تا ریسک کار را پایین بیاورند . پس از پنج الی ده سال، مخاطب هم این مسئله را درک میکند و نتیجتا ریزش مخاطب صورت میگیرد. در این میان اگر بخواهم از یک هنرمند ایرانی که در کار خود به شکل قابل ملاحظهای تنوع لحاظ میکند نام ببرم، به محسن چاووشی خواهم رسید.
برای سال جدید چه برنامه هایی داری؟
در حال حاضر درگیر کارهای مرتبط با آلبوم جدید محسن چاووشی هستم. پروژهی سنگینی محسوب میشود، اما در کنار آن به دنبال کارهای یک آلبوم شخصی هم هستم، البته نه با صدای خودم. این آلبوم بیشتر به سبک موسیقی ایرانی نزدیک است و پروژهای محسوب میشود که عقاید شخصی من را دربر دارد. علاوه بر این همکاریهای دیگری با خوانندههای چون محمد اصفهانی و چند استعداد جدید خواهم داشت که در آینده بیشتر از آن خواهید شنید. تصمیم دارم تا از رنگهای متفاوتتری از صدا در کارهایم استفاده کنم و به همین منظور، به دنبال یک استعدادیابی همگانی و اصولی هستم. امید دارم کارهای اولیه و پیش تولید این پروژه که مدتهاست ایدهی آن مطرح شده، هرچه زود تر انجام شود و به همراه همکارانم به طور تخصصی به کشف استعداد در تمامی زمینههای موسیقی اعم از خوانندگی، تنظیم، شعر و … بپردازیم.
مدتی است که با چاووشی همکاری می کنی. از این همکاری برایمان بگو.
محسن چاووشی هنرمندی است که متفاوت فکر میکند. چاووشی در صدایش استایل خاص خود را دارد و این مسئله در کمتر هنرمند داخلی دیده میشود. موسیقی ما بعد از انقلاب درگیر قواعد و کلیشه های خاص خود بود. این قواعد و کلیشه ها توسط محسن چاووشی شکسته شدند. او استایل صدای خاص خود را داشت و همین مسئله سبب شد تا نهایتا کار متفاوتی را به مخاطب ارائه دهد. هر چیزی که محسن چاووشی میخواند فکرشده به دست مخاطب میرسد و این مسئله برای من به عنوان یک هنرمند واقعا قابل احترام است. چاووشی به دنبال ارتقاء در سطح تولید است و به موازات آن، فضاهای جدید را هم امتحان میکند. تفکرات چاووشی و چاووشیها از دید من قابل احترام است و این مسئله که مردم جامعه نیز او را پذیرفتهاند، ارزش کارش را چندین برابر میکند. در واقع او مزد جسارت بالای خود در کار را گرفته و همین مسئله باعث شده است تا به فضاهای متفاوتتر در کارهای خود فکر کند. البته متاسفانه سیستم موسیقی در ایران آنقدر بیمار است که هنرمندانی چون چاووشی هرگز به حق واقعی خود در آن نمیرسند. مسئلهی کپیرایت و بحثهای مرتبط با آن به هیچ وجه رعایت نمیشوند و همین مسئله سبب شده است تا مخاطب درک درستی از آیندهی هنرمند و تضمین آن نداشته باشد. این مسئله بیشتر به فرهنگسازی اشتباه برمیگردد. برای مثال به خاطر دارم که چند سال پیش، مهران مدیری در ویدئوی آغازین سریال قهوه تلخ از مخاطبان خود درخواست کرد تا این مجموعه را کپی نکنند. این فرهنگسازی بهجا از سوی مدیری، هرگز از طرف اهالی موسیقی صورت نگرفته است و همین مسئله سبب میشود تا مخاطب درک صحیحی از آن ندارد. این مورد از عهدهی من خارج است و باید از سوی مسئولین فکری به حال آن بشود. در رابطه با وضعیت آلبوم نمیتوانم نظر خاصی بدهم، زیرا فرم همکاری من و محسن همیشه متفاوت بوده است. این امکان وجود دارد که کاری را حذف و یا اضافه کنیم و این مسئله، پروسهی تولید را غیرقابل پیشبینی میکند. با این حال فکر میکنم که آلبوم تا پیش از پایان شش ماههی اول امسال به دست مخاطب برسد. در رابطه با اجراهای زنده هم فکر میکنم که امسال محسن برای اولین بار بر روی صحنه برود؛و خواسته و توقع مخاطبانش رو به بهترین شکل بر اورده کند اما خب سلیقهی خاص او و هماهنگ شدنش با کارگردانها ممکن است این پروسه را تا حدی عقب بیندازد. مطمئنم که این کنسرت دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد؛ اما زمان دقیقی نمیتوانم برای آن اعلام کنم. فقط میتوانم بگویم محسن در تمرینهای لایو بسیار خوب و تاثیر گذار میخواند.
در سال گذشته همکاری مجددی هم در آلبوم فریدون آسرایی داشتی که بازخورد های مثبتی هم از سوی مردم و منتقدان داشت.
فریدون خوانندهی خوش صدایی است، اما در زمینهی مدیریت هوادارانش خصوصا در فضای مجازی تا حدی کم کار است. با این حال فریدون خوانندهای است که صدایش را همه نسلها دوست دارند و هر وقت هم پیشنهاد همکاری او را به خواننده دیگری دادهام، تمام خوانند ها با روی گشاده پذیرفته اند. آلبوم آخر هم با وجود آنکه با فضای ذهنی مد نظر من تا حد زیادی فاصله داشت، اما نهایتا کار خوب و بسیار موفقی از آب درآمد و به انتظارها پاسخ داد.
منبع: روزنامه هفت صبح
.
انتشار این صحبتها با برخی واکنشها در فضای مجازی رو به رو شد و برخی از چهرهها اعم از برخی مسئولین سایتهای طرفداری و صفحات شخصی این خواننده، با انتشار متنهایی ضمن تکذیب این موضوع، صحبتهای بهروز صفاریان را مورد حمله قرار دادند و شدت این واکنشها به قدری بود که باعث شد این موزیسین قدیمی توضیحاتی را در این زمینه ارائه دهد.
بهروز صفاریان درباره این حواشی گفت: «صحبتهای من کاملا درست و اصولی و بر اساس واقعیاتی بوده که وجود دارند. در این بین از آنجا که فرهنگ هواداری در ایران صرفا در حمایت کورکورانه و حملههای اینترنتی تعریف شده، باز هم دیدیم که برخی به خود اجازه دادند که سخنگوی محسن چاووشی شوند. باز هم ضمن تائید همه صحبتهای خود امیدوارم روزی برسد که فرهنگ طرفداری از یک هنرمند، در ایران به جایی برسد که در جهت تقویت آن آرتیست باشد نه حواشی اینگونه.»
گفتنی ست ماههاست که زمزمههایی درباره آغاز تمرینات «محسن چاوشی» برای اجرای کنسرت در جمعهای خصوصی منتشر شده است که این خواننده همیشه ضمن رد این ادعاها، خبر برگزاری کنسرت خود را تکذیب کرده است.
سلام این گفت و گو برای امساله؟یعنی ۹۴؟ و اینکه راججب کدوم البوم صحبت میکنن؟ و در خواست اخر اینکه راجب اجرای لایو محسن اگه خبر بیشتری بود لطفا اطلاع رسانی کنید
بله